هیهات از آنهایی که می دانند...
چون به زیر طاقش بردند به باب الطاق، پای بر نردبان نهاد گفتند :((حال چیست ؟))
گفت:(( معراج مردان سر دار است)) ...
پس هر کس سنگی انداخت .شبلی را موافقت گلی انداخت.حسین بن منصور آهی کرد گفتند :((از این همه سنگ چرا آه نکردی ،از گلی آه کردن چه سر است ؟)) گفت :((آنها که نمی دانند معذورند؛ از او سختم می آید که می داند که نمی باید انداخت .))...
شرح حال حسین بن منصور حلاج ؛ کتاب تذکره اولیاء شیخ عطار نیشابوری...
اما هیهات از آنهایی که میدانند در این مملکت چه خبر است و خود را به نادانی می زنند ...
چشم و گوش خود را بسته اند و سر زیر برف کرده اند ...
عده ای را می شناسم در روستا های دور افتاده آنچنان در خفقان و سانسور خبری هستند که نمی دانند اصل ماجرا چه بوده و عذری به ایشان نیست توقعی هم نمی توان داشت اکثرا" کسانی هستند که زندگی را در نان شب و برنج فردا ظهر می بینند و اینکه فرزندشان بعد از گرفتن دیپلم برود سر کار و عمرا" دانشگاه را به چشم ندیده اند و نمی دانند آزادی بیان یعنی چه ...
اما آنهایی که هر روز عکس تازه ای ازشهدای سبز را در اینترنت می بینند ، خبر تاره ای از جوانان در بندی که هنوز آزاد نشده اند می شنوند ... اما خود را به خواب می زنند آنهایی که می دانند آزادی یعنی چه، آنهایی که باید بالاتر از نان شب فکر کنند ...
این افراد هستند که دل ما را می سوزانند ...
هیهات از این هایی که می دانند ...
خدا با مظلوم است حال ظالم در هر مقامی که می خواهد باشد...